رهروان پژوهش

وی ادامه داد: گروهی از محققین در مسائل زیستی تحقیق کردند و به وجه اشتراک زیستی بین انسان وحیوان استناد کردند و دریافتندکه محرک های محیطی باعث نوعی احساس در انسان می شود که از بدو تولد همراه او آفریده شده که بدون این احساسات زندگی اش به خطر می افتد. مثل ترس ، پریدن و. . .

وگروهی دیگر از محققین در مسائل روانی، اجتماعی و شناختی که تفاوت انسان با حیواناست تحقیق کردند. مانند: احساس قدرانی، غرور و . . . که فرد بیشتر به پردازش خودش می پردازد و او را برای  برنامه بهتر سوق می دهدو از قوه شناخت و فکر وتدبیر کمک می گیرد.

وی تاکید کرد :اگر فردی معطوف به احساس شخصی باشد و هیجان او محدود به دوست داشتن و نداشتن باشد سایر هیجانات خود را از دست می دهد مانند گیاهی که همه مواد مورد نیاز در خاک به آن نرسد گیاه ضعیفی می شود. بخشی از هیجانات انسان ذاتی و محافظت کنده است و بخشی برانگیزنده به سوی رفتار است. اما انسان اجتماعی یاد گرفته که هیجاناتش پسند اجتماع باشد و متناسب با جامعه بروز دهد از طرف دیگر هیجان زیاد باعث فرسودگی بدن می شود. هیجانات کارکرد عمومی دارند بخشی ازمغز ما به هیجانات خود به خود پاسخ می دهد ولی محدود است اما اگر در هیجانات خالق وجهان هستی دلایل و نقش دیگران را وارد کنیم به هیجانات وسعت عملکرد وشناخت می دهیم که سبب رشد و کمال می شود مانند همدردی در زلزله یا حس قدردانی که دیگران را هم در موفقیت خود سهیم می دانیم. دراین صورت هیجانی سازنده است که سبب افزایش سلامت معنوی می شود.

در ادامه افزود: و با تقسیم بندی هیجانات به سازنده،خنثی، منفی و مثبت وکنترل و استمرار آگاهانه آن می توانیم رابطه خود با جهان اطراف تغییر ایجاد کنیم.

وی تصریح کرد:  انسان باید علاوه بر شناخت بدنی ناشی از هیجانات مانند تند تند زدن قلب و… باید نشانه های ذهنی را شناخته و بداند زمانی که تردید داره ، نمی داند. .. کدام هیجان در او قوت گرفته وکارکرد آن چیست؟ آیا دراولویت هست ؟ چه تاثیری در زندگی خود، خانواده و وطن دارد؟

چگونه می توان از این هیجان برای زندگی خود، خدا و … به خدمت بگیرم کسانی که در این پرسش ها از هم پیشی می گیرند. نیک ترین افراد هستند چنانچه خداوند فرمودند: «بهترین شما کسی است که این کلمات را خوب یاد بگیرد و مردم را به یاد خدا بیندازد»

ایشان تاکید کردند: باید تمرین کنیم که احساسات نمی تواند مبنای خرد باشند احساسات محصول تجربه زندگی ماست که ریشه در فطرت دارد. انسان ها دوست دارند از رنج دوری کنند و چیزهایی که برایشان لذت بخش است تکرار شود، کسی نمی تواند آن را کتمان کند. اما اشتباه بزرگ، ذهن خوانی و برچسب زدن به دیگران می باشد که این نقطه ضعف، توانایی تفکر راسلب می کند. اما زمانی که به یک نکته یا تجربه استناد می کنیم و برای خود ودیگران وقت می گذاریم احترام و نیک بختی وخیر خواهی را به همراه می آورد و برچسب را دور می کند.

ایشان در پایان به پرسش های طلاب پاسخ دادند.

صفحات: 1· 2